بررسی رویکرد تحلیلی سازمانهای بینالمللی در زمینة بهزمام داری در نظام حقوق بینالملل: قوت بنیادین یا ضعف ساختاری
5 حوت 1402
چکیده
بهزمام داری اشاره به نهادها، فرآیندها و میثاقهای دارد که منابع به وسیله آنها بیان و قدرت اعمال میشوند. به زمامداری یک اصل مستقل و قائم به ارزش خویش نیست، بلکه بر اصول و ارزشهای دیگری همچون قانونیت، پاسخگویی و شفافیت استوار است؛ آنچه دغدغة دکترین به زمامداری را بر ملا ساخته است در خصوص تحقق به زمام-داری در عرصه حقوق بینالملل نیست؛ بلکه در زمینة چگونگی عملیاتی شدن آن است که موانع و چالشهای (ساختاری و ارزشی) آن را متبارز ساخته است. موانع متذکره به دان دلیل است که در عرصة حقوق بینالملل، هنوز هم ارزشها مبتنی بر حاکمیت و صلاحیت ملی کشورها استوار است. این ارزشها در بسیاری از مواقع، مانع پیاده شدن مؤلفههای به زمامداری میشوند. نگارنده با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به این نتیجه میرسد، اینکه نظریة به زمامداری در سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل به شکلی از اشکال مورد شناسایی قرار گرفته است؛ اما به معنی واقعی و حقیقی آن تبیین نشده است. بر این اساس اندیشه به زمامداری تلاش مینماید تا در عرصة حقوق بینالملل ارزشهای همچون قانونیت، نظارت و پاسخگویی و شفافیت را زیر یک چتر قرار داده است تا ظرفیتهای هریک از آنها برای رفع موانع دیگری استفاده نمائید. تقویت هر یک از این مؤلفهها در حوزه حقوق بینالملل میتواند موجب تقویت مؤلفههای دیگر در عرصه به زمامداری گردد.
واژهگان کلیدی: ارزشها، به زمامداری، پاسخگویی، حقوق بینالملل، قانونیت، شفافیت.